در ستایش زندگی

متن مرتبط با «تمام» در سایت در ستایش زندگی نوشته شده است

ناخدایی هستم با یک قطب نمای خراب. این بود که فکر میکردم تمام بادها موافق است.

  •    یک قسمتی از سریال big bang theory شلدون و اِمی خیال می کنند دوستشان کادوی عروسی را مثل گنج یک جایی پنهان کرده و آنها باید خودشان با توجه به نشانه ها و سرنخ ها بروند دنبال هدیه ی ویژه. غافل از اینکه دوستان سر به سرشان گذاشته اند و سرنخ هایی که پیدا می کنند ساخته ی ذهن خودشان است و اصلا نشانه ی خاصی نیست و تهش هم می رسد به هیچ.    اشتباه من هم همین بود. یک چیزی توی ذهنم ساخته بودم و هر چه دور و برم میگذشت را به پای نشانه می گذاشتم. اینکه فلان خواب را دیدم، یا آن آقا دم در اتاق برگشت و فلان چیز را گفت، یا اینکه باران آن لحظه ای که منتظرش نبودیم بارید، یا اینکه فلان احساس را داشتم، اینکه آن طور شد و اینطور نشد. الکی خودم را گول می زدم که تمام شد، دارم به گنج نزدیک می شوم. و به جایش به کجا رسیدم؟ هیچ. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • از خاطرات ناتمام تیستو

  •    اگر بخواهم پیاز داغ قضیه را زیاد کنم، باید بگویم که یک بار، همراه چند تا از خاله زاده ها و دایی زاده ها فرار کردیم و رفتیم تهران. اما اگر بخواهم معمولی تعریف کنم، باید بگویم که بله، یک بار با اطلاع, ...ادامه مطلب

  • ۱۹ ماه و ۶ روزی که دارد تمام می شود

  •    هیچ وقت دنبال اسم در کردن و نمونه ی شهرستان و استان و کشوری شدن و پایش۱۰۰ درصدی نبودم. تنها میخواستم دوستم داشته باشند. حالا که ۱۰ روز دیگر طرحم تمام است و دارم میروم، چه چیز با ارزش تر از این که بشنوم آقای همکار به همسرش بگوید: احساس میکنم دخترم دارد می رود., ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها