در ستایش زندگی

متن مرتبط با «دایی» در سایت در ستایش زندگی نوشته شده است

از روز اول بهار یخ کردیم. هنوز داریم می لرزیم دایی

  •    دانشجو که بودم دست نوشته هایی را، همراه چند عکس دسته جمعی خانوادگی، چسبانده بودم روی در یخچال خانه ام. دست نوشته ها پند بودند، و نقل قول هایی که میخواستم همیشه یادم بماند. نمی دانم چطور شد که بعد از گذشت چند وقت، هر کسی مهمان خانه ام می شد، وقت رفتن یادداشتی برایم می نوشت و روی یخچال می چسباند. اینطوری که بعد از مدتی یخچال شده بود دیوار یادگاری. در یخچال و آن سمتی از بدنه که رو به هال بود، پر شده بود از دست نوشته های مختلف و استکیرها و مگنت هایی که بقیه برایم چسبانده بودند. بعضی ها قربان بلایم رفته بودند. بعضی دیگر جملات انگیزشی برایم نوشته بودند. بعضی ها هم خیلی ساده تشکر و خداحافظی کرده بودند. نوشته ی دایی ولی بین آن همه دست نوشته، عجیب و منحصر به فرد بود. نوشته بود:   "نگرانتم دکتر! زیادی با یخچال خونه مأنوس شدی! هوای دلت یخ نکنه" بخوانید, ...ادامه مطلب

  • ناخدایی هستم با یک قطب نمای خراب. این بود که فکر میکردم تمام بادها موافق است.

  •    یک قسمتی از سریال big bang theory شلدون و اِمی خیال می کنند دوستشان کادوی عروسی را مثل گنج یک جایی پنهان کرده و آنها باید خودشان با توجه به نشانه ها و سرنخ ها بروند دنبال هدیه ی ویژه. غافل از اینکه دوستان سر به سرشان گذاشته اند و سرنخ هایی که پیدا می کنند ساخته ی ذهن خودشان است و اصلا نشانه ی خاصی نیست و تهش هم می رسد به هیچ.    اشتباه من هم همین بود. یک چیزی توی ذهنم ساخته بودم و هر چه دور و برم میگذشت را به پای نشانه می گذاشتم. اینکه فلان خواب را دیدم، یا آن آقا دم در اتاق برگشت و فلان چیز را گفت، یا اینکه باران آن لحظه ای که منتظرش نبودیم بارید، یا اینکه فلان احساس را داشتم، اینکه آن طور شد و اینطور نشد. الکی خودم را گول می زدم که تمام شد، دارم به گنج نزدیک می شوم. و به جایش به کجا رسیدم؟ هیچ. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • لولی صفر، زن دایی دومیِ مادرش یک

  •      به فرزندان خود شنا، تیراندازی ، اسب سواری و ترجیح دادن خاله ی واقعی به فک و فامیلا و در و همسایه را بیاموزید. البته هر کار کردیم، یومونچه فعلا نیاموزیده., ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها